تظاهرات دیماه ۱۳۹۶ (دسامبر ۲۰۱۷) ایران مجموعهای از اعتراضات رهبرینشدهٔ مردمی و ضدحکومتی بود
که
از ۷ دی
(۲۸ دسامبر) از مشهد و شهرهای بزرگ استان خراسان با فراخوان "نه به گرانی" آغاز شد و در چند روز تبدیل به
شورشی
سراسری در نزیک به ۱۰۰ شهر ایران گردید و به گفتۀ وزیر کشور، رحمانی فضلی، در ۴۲ شهر به درگیری انجامید. در
جریان این اعتراضها نزدیک به ۵ هزار نفر بازداشت شدند، طبق آمار غیر رسمی ۲۰ شهروند جان باختند و
حدود
۹۰۰
نیروی انتظامی مضروب و مجروح شدند (روزنامه ایران / شماره : ۶۷۳۸ -۲۰ اسفند ۱۳۹۶). ۶۰ دفتر امام جمعه در
سراسر
کشور تخریب و به آتش کشیده شدند (خبرگزاری مهر / ۱۱ دی ۱۳۹۷)، و به استناد فیلمهای موجود در
شبکههای
اجتماعی،
مردم، مراکز مذهبی (مانند امامزاده در قائم شهر) و ساختمانهای دولتی (مانند دادگستری کرج) را به آتش
کشیدند. و
اینها تنها نمونههائی است از آنچه در دیماه ۹۶ اتفاق افتاد.
اگرچه اعتراضات دیماه ۹۶ ادامۀ روند تکاملی اعتراضات پیش از آن بود، اما مانند هر روند تکاملی دیگر که
در
نقطه زمانی با یک جهش تغییر ماهیت میدهد، اعتراضات دیماه ۹۶ نیز یک جهش کیفی در ماهیت و مسیر
مبارزات
مردم در چهل سال اخیر نیز بود. اینبار ناراضیان قدم در مسیر سرنگونی نظامی اصلاحناپذیر
گذاشتهاند. آنچه
مسلم است اینست که نظام ولایت فقیه ظرفیت و توانائی جلوگیری از رشد نارضایان را ندارد و موجودیتش نارضاساز
است. این بدان معناست که در مسیر حاضر اعتراضات وسیعتر و خشنتر از آینده را میتوان انتظار
داشت.
بنابراین تحلیل ویژگیهای اعتراضات دیماه ۹۶ و آمادگی برای آنچه در پیش رو داریم اولویت پیدا
میکند. اما،
ویژگیهای اعتراضات دیماه چه بود؟
شرایطی نوین
سرمقالۀ روزنامۀ خراسان (شمارۀ ۱۹۷۱۹ به تاریخ شنبه ۹ دی ۱۳۹۶) به قلم محمدسعید احدیان، بنبست جمهوری
اسلامی
را در سه مؤلفه خلاصه میکند: "احساس ناامیدی، تبعیض و بیپناهی" - و این سه
مؤلفه را
چنین توضیح میدهد: "...
اول احساس ناامیدی از این که در ظاهر قرار نیست گشایشی در حل مسائل آنها صورت بگیرد، دوم احساس تبعیضی
که
میگوید مشکلات موجود فقط مربوط به آنهاست و نه برای "از ما بهتران" و سوم احساس بیپناهی
که
میگوید ملجأ و
پناهگاهی ندارند که حرف آن ها را "بفهمد و پیگیری" کند یا حداقل "بشنود و همدردی" کند ..."
در دیماه ۹۶، مردم ایران، و بخصوص دو نسل بعد از انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷، نشان دادند که اکثریت مردم ایران
در
نزدیک
به ۱۰۰ شهر که در ۴۲ شهر همراه با خشونت بود و ۵ هزار دستگیری، دیگر حاضر به قبول وضعیت اقتصادی-سیاسی موجود
نیستند. در مقابل، "نظام"، که به گفتۀ فائزه هاشمی از محتوی فروپاشیده، نیز نشان داد که توانائی جوابگوئی به
خواستها و یا سرکوبِ حرکتی به آن وسعت را ندارد. نتیجهای که دوستان و دشمنان ایران از این دو
واقعیت
گریزناپذیر گرفتهاند اینست که؛ آغاز پایان نظام "جمهوری اسلامی" فرا رسیده است. با دانش به چنین
واقعیتی،
این
دو گروه که یکی آرزومند آزادی، دموکراسی و رفاه در ایران است و دیگری امید به اسارت کشیدن ایران را دارد، در
مقابل هم صفآرائی کردهاند. امّا واقعیت تلخ اینست که دشمنان ایران، به رهبری ایالات متحدۀ
آمریکا،
آمادهتر و
منسجمترند. آنان با برنامه، رهبری و پشتیبانی، چندین آلترناتیو، از رودرروئی مستقیم تا استفاده از
ستون
پنجم
مانند سلطنتطلبان، فعالانه به طرف اهداف خود پیش میروند. در مقابلِ دشمن، گروه عظیم و پویای
وطنپرستان
آزادیخواه، اما نامتشکل، بیبرنامه و بیهدف ایستاده که قادر به استفاده از پتانسیل خود و
مردم
شریف و
جانبهلب رسیده نیست. "... این همان بستری است که اگر در جهت حل آن حرکتی ملموس آغاز نشود یا اگر
با
درک نشدن
آن فراگیر شود باید نگران آینده، تکرار اتفاقاتی مشابه و با توجه به وجود دشمنانی قسم خورده شاهد ناامنی
شدید و
تبدیل شدن [ایران] به سوریهای دیگر بود." (سرمقالۀ روزنامۀ خراسان، شمارۀ ۱۹۷۱۹ به تاریخ شنبه ۹ دی
۱۳۹۶،
به
قلم محمدسعید احدیان)
دو نسل تازه نفس
انقلاب بهمن ۱۳۵۷ توسط نسلی انجام گرفت که رویش یافتۀ دورانِ نسبتاً طولانی اپوزیسیون مذهبی (و غیر
مذهبی) بود. مذهب، برای نسل انقلاب ۵۷ یکی از ایدئولوژیهای آزادیخواهی و استقلالطلبی بود.
مراجع مطرح
آن دوران، عموماً در میان مردم، با مردم و مثل مردم میزیستند. اعتماد مردم به علما و پشتیبانی مادی و
معنوی از آنان عموماً به خاطر این بود که علما سهیم غم و شادی مردم بودند. خدا و کتاب خدا یار و یاور
مظلومان و مذهب مرهمی بر دردِ دردکشیده بود. در خلاء هر گونه آزادی سیاسی، تجمع و تشکل، ایرانیان در
پناه سپر نسبی دین و مذهب و مساجد و با استفاده از آنان انقلاب خود را به سرانجام رساندند.
رودرروئی مستقیم با تمامی دستگاه حاکم
گذشته از آنچه نوشته شده، دنیای مجازی مملو از فیلمهای مستندی است که مردم تن به تن به جنگ حکومت و
پاسداران و
نیروی انتظامی آن رفتهاند (شیراز برای نمونه). اما در نقاطی از ایران "... شدت خشونت ... و خصوصاً
رفتارهای
مسلحانه نشان از حس انتقام و تنفر ..." داشته. ("ویژگیهای اختصاصی اغتشاشات اخیر"، سرمقالۀ مدیرمسئول
جوانآنلاین، به قلم دکتر عبدالله گنجی، : ۱۲ دی ۱۳۹۶)
حمله به بانکها و دیگر ادارات دولتی، بنگاههای خصوصی مالی، مساجد، امامزاده، و پس از آن
رد
حجاب و پوشش
اجباری و غیره همه گویای این واقعیتند که رودرروئی مردم با کلّ نظام و در رأس آن ولایت فقیه است. دیگر اینکه
درخواستهای مدنی و اقتصادی جدائی ناپذیرند. "... اگرچه ذهنيت حاکميت و نخبگان به سمت مسائل معيشتی
میرود
اما
به جز روز اول، مطالبه معيشت در هيچ شهری به گوش نمیرسد، به همين دليل دولت نيز نمیتواند برای پاسخ
به
مطالبات جواب روشن و پاياندهندهای ارائه کند." ("ویژگیهای اختصاصی اغتشاشات اخیر"، سرمقالۀ مدیرمسئول
جوانآنلاین، به قلم دکتر عبدالله گنجی، : ۱۲ دی ۱۳۹۶)
مردم ایران با انتخاب سید محمد خاتمی اعلام کردند که تمایلشان به حل مسالمتآمیز بحران
اقتصادی-سیاسی ایران است. امّا با اخراج و انفعال اصلاحطلبان از یکطرف و فساد، گرانی و پوسیدگی
فزایندۀ نظام
از طرف دیگر، و با توجه به واقعیتی که ابوالفضل قدیانی اشاره کرده که: "به همان میزان که بحران اقتصادی،
سیاسی
و اجتماعی در ایران به وخامت میگراید و مخالفت مردم با نظام استبداد دینی و در رأس آن آقای علی خامنهای
عمیقتر و گستردهتر میشود، دستگاههای امنیتی استبداد که هراس دائمشان بیشتر شده است تنها چاره را در
تشدید
سرکوب میجویند ("ولیفقیه مفاسد قدرت را در تار و پود جامعه گسترانده است"، سایت کلمه، چهارشنبه هفتم
آذرماه
۹۷)، تنها راه خروج از بحرانی که مانند آتش هر از چندگاه بزیر خاکستر میرود و با کوچکترین بادی دوباره
شعلهور
میشود، تغییر نظام است. و متأسفانه، پس از آزمودن تمامی راههای مسالمتآمیز، شاید
اینبار
نیز هموطنان صبور و
شریف ما بالاجبار با استفاده از تنها راه باقی مانده - خشونت - شرایط موجود را تغییر خواهند داد.
خلاء رهبری
دو ویژگی مهم اعتراضات دیماه ۹۶، "خلاء رهبری"، و "نداشتن مطالبات مشخص" از طرف معترضین را
میتوان
نام برد.
"اولين و مهمترين ويژگی اين است که اصلاحطلبان برخلاف ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ پشت آن نيستند، ... و بیسر بودن آن از
اين
زاويه قابل تأمل است." "ويژگی دوم نداشتن مطالبه مشخص است ..." (سرمقالۀ مدیرمسئول جوانآنلاین، به قلم
دکتر
عبدالله گنجی، : ۱۲ دی ۱۳۹۶)
اهمیت فقدان رهبری اعتراضات دیماه ۹۶ که به قول عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور، و بر اساس گزارشی که
از
سوی
شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تهیه شده و با استناد به گزارشهای دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و
انتظامی، عوامل نارضایتیها را داخلی و بدون هیچگونه دخالت از خارج کشور عنوان کرده، این است که فقدان
رهبریِ
مردمیِ اعتراضات اگر از طرف آزادیخواهان وطنپرست جبران نشود، به دست دشمنان ایران و
همدستان بومیشان جبران
خواهد شد. جای تعجب نیست که آمریکا، عجولانه، رضا پهلوی و همراهانش را آلترناتیو و رهبر اعتراضات و به
عنوان
یکی از شیوههای عملی اجرای برنامۀ سیاسی خود در پیش گذاشته است.
آیندهای نامعلوم
حوادث آینده ایران که در چندین بُعد و هر بُعد با متغیران فراوانی در حال حرکتاند به سادگی قابل
پیشبینی
نیست. اما، آنچه مسلم است این است که با انتخاب سیاستهای صحیح امروز میتوان در مسیر آینده
تأثیرگذار بود.
اما روز به روز از تعداد سیاستهای قابل انتخاب عملی کمتر میشود. سیاستهائی که هنوز
در
دسترس هستند:
گروه پیام رهائی
استفاده از مطالب این سایت آزاد است.