پیام رهائی
محوری‌ترین مسئله سیاسی امروزین مردم ایران دموکراسی است، و سلطنت، از جمیع جهات و به هر شکل و شمایلی که آراسته شده باشد، با دموکراسی در تضاد است، به ویژه در کشورهایی که سابقۀ ممتد حکومت استبدادی دارند.

اوراق پراکنده

مدارک موجود هر بی‌طرفی را به مخدوش بودن انتخابات مجلس خبرگان واقع می سازد

در حالی که شمارش آراء انتخاباتی مجلس خبرگان ادامه دارد، پنج گروه ائتلافی جنبش، جاما، جنبش مسلمانان مبارز و سازمان مجاهدین خلق در اطلاعیۀ مشترکی پیرامون نحوۀ انتخابات مجلس خبرگان نوشته‌اند: "با کمال تأسف گروه‌ها و سازمان‌های امضاکنندۀ اطّلاعیۀ حاضر اعتراض اکید خود را مبنی بر تقلّبات گسترده که به وفور در بسیاری از حوزه‌های انتخاباتی تهران رواج داشت، به اطّلاع عموم مردم شریف تهران می‌رسانند. تقلباتی که از اعمال نفوذ و تحمیل یک صورت اسامی مشخّص تحت نام امام و ممانعت از رأی دادن به نامزدهای مطلوب، تا ضرب و جرح و دستگیری هواداران ما و تقلّب در صندوق‌ها و قرائت آرا و حتی دستگیری بازرسان وزارت کشور و غیره گسترش داشته و مدارک مستند آن به وزارت کشور تسلیم شده است؛ مدارکی که به امضای بازرسان خود این وزارتخانه نیز رسیده و هر وجدان منصف و بی‌طرفی را به مخدوش بودن آراء حوزه‌های مزبور واقف می‌سازد ..."
"همچنین توجه هموطنان عزیز و مقامات دولت، بخصوص شخص نخست‌وزیر و آقای وزیر کشور را به اعتراض حقّۀ آقای دکتر علی‌اصغر حاج‌سیدجوادی و دکتر لاهیجی که قبل از انتخابات اعلام گردیده جلب می‌کنیم. این آقایان به شرکت اعضاء شورای انقلاب در انتخابات مجلس بررسی قانون اساسی به دلیل مسؤولیت‌های اجرائی گستردۀ شورای انقلاب اعتراض کرده‌اند، همان مسؤولیت‌هایی که به استناد آنها اعضاء هیئت دولت و معاونین وزرا و استانداران و امثالهم از شرکت در انتخابات محروم شدند. بخصوص که برابر تصریح رئیس دولت که در روزهای قبل از انتخابات در کلّیۀ وسایل ارتباط جمعی منعکس گردید، دولت و شورای انقلاب در یکدیگر ادغام شده‌اند."

روزنامه آیندگان ۵۸/۵/۱۵

دو نظر دربارۀ رفراندوم دهم فروردین ۱۳۵۸

نظر اول:

"پس از مدت‌ها که در افکار عمومی موضوع رفراندوم ۱۰ فروردین انتخاب میان "جمهوری اسلامی" و یا "سلطنت مشروطه" اعلام شد. شنیده می‌شود که موضوع رفراندوم "جمهوری اسلامی - آری یا نه" است.
این دو نحوۀ مختلف طرح موضوع رفراندوم با یکدیگر در نقطه‌ای یکسانند، و آن اینکه این هر دو نحوۀ مختلف طرح موضوع رفراندوم، مخالفین با جمهوری اسلامی را، که علت‌های مخالفت آنان عمیقاً و اساساً متفاوت و متضاد است در کنار یکدیگر قرار می‌دهد. به عنوان مثال طرفداران قانون اساسی مشروطه، عناصر ساواک، دزدان و غارتگران، عناصر وابسته به قدرت‌های بیگانه و امپریالیزم جهانی که از زاویۀ دید و منافع غارتگرانۀ خود احتمالاً رأی منفی خواهند داد را در کنار مبارزین انقلابی و نیروهای مترقی که طرفدار جمهوری دموکراتیک، قدرت‌گیری توده و دخالت مستقیم و بلاواسطۀ زحمتکشان در تصمیمات سیاسی و اجتماعی هستند، قرار می‌دهد و حقّ این مبارزان خستگی‌ناپذیر را ضایع می‌کند ... و آخر اینکه تا سه هفته مانده به رفراندم از طرف جامعۀ روحانیت برنامۀ واحد و جزئیات جمهوری اسلامی اعلام نشده و توده‌ های مردمی که به رفراندوم خوانده شده‌اند از آن اطلاع نداشته و در اطراف آن و امکانات و راه‌های دیگر به بحث و تفکر نپرداخته‌اند ..."
"رفراندوم ۱۰ فروردین با موضوع و روشی که اِعمال می‌شود هیچ راهی در مقابل ما نمی‌گذارد، جز آنکه در چنین رفراندومی شرکت نکنیم. این رفراندوم امکان بحث و تفکّر قبلی را سلب می‌کند، نظر اقلّیت مبارز و آرایش حقیقی قوا را مخدوش می‌نماید، بر حقایق موجود اجتماعی و سیاسی سرپوش می‌نهد و راهی نیست جز اینکه حق رأی ما مخالفین و مبارزین پایمال شود، ولی عقیده و ایمان راستین ما لگدمال نشده و یا با سلطنت‌طلبان و وابستگان به بیگانه و گروه‌های ضد انقلاب و استفاده‌جو هم‌سنگ جلوه داده نشویم ..."
"آیندگان ۷ فروردین ۱۳۵۸ - جمعیت آزادی"

نظر دوم:

"یک بار دیگر ما [حزب تودۀ ایران] و رفراندوم."
"... برخی از دوستان حزب می‌نویسند: "آیا بهتر نبود به جای یک پرسش چند پرسش مطرح می‌شد تا مردم از آن میان آنچه می‌خواهند انتخاب کنند؟"
"به نظر ما نه! به هیچ وجه نمی‌توان خواست واقعی مردم را به طور کامل و روشن در یک یا دو کلمه گنجانید. کلماتی نظیر "دموکراسی"، "دموکراتیک ملی"، "دموکراتیک اسلامی" و نظایر آن‌ها به تنهائی نمی‌توانند مفهوم کاملی را به روشنی بیان کنند. آنچه به این کلمات معنا و مفهوم می‌دهد برنامه و عملی است که در آن گنجانده می‌شود. لذا نباید اجازه داد که کلمات سبب تقسیم قوای ضد سلطنت و ضد امپریالیستی شود. در حالی که قوای مدافع امپریالیسم و سلطنت متّحد است ... آن دسته از محافل ارتجاعی که می‌گویند همه آزادی دارند که به "جمهوری دموکراتیک" یا به "جمهوری اسلامی" رأی دهند، این هدف ناسالم را دنبال می‌کنند که خصلت دموکراتیک انقلاب ایران را انکار نمایند و مدّعی شوند که "دموکراتیک" در رفراندوم ردّ شد ..."
"در رفراندوم تنها یک مسئله مطرح است: به خاک سپردن رژیم منفور سلطنت پهلوی."
[درست برخلاف نظر فوق در رفراندوم دهم فروردین ۵۸ دو مسئله مطرح بود: ۱- اضمحلال نظام استبداد سلطنتی، ۲- استقرار نظامی به نام جمهوری اسلامی به جای آن، نظامی که چند و چون آن معلوم نبود.]
"برخی از دوستان می‌پرسند: "آیا رأی دادن به جمهوری اسلامی مواضع آن دسته از محافل ارتجاعی را که مقاصد خود را در کسوت اسلامی پنهان کرده‌اند تحکیم نمی‌کند؟""
"به نظر ما نه! در کشور ما هم اکنون نبرد بسیار جدّی و عمیق میان کسانی که از اسلام تعبیر ارتجاعی دارند و تودۀ مردم و سازمان‌ها و روحانیونی که احکام اسلام را موافق نیاز زمان و منافع مردم می‌فهمند در جریان است ..." [تجربه نشان داد که سردستۀ آن محافل ارتجاعی که مقاصد خود را در کسوت اسلامی فراهم کرده بودند، آیت-اللّه امام خمینی بود که در رأس انقلاب قرار داشت.]
"مردم شمارۀ ۳ هشتم فروردین ۱۳۵۸"

بازگشت شیوه‌های پلیسی اختناق کمتر از دو ماه پس از پیروزی انقلاب

علی‌اصغر حاج‌سیدجوادی به سبب مقاله‌ای که در بارۀ پشت کردن آیت‌اللّه کاشانی به دکتر مصدق در نشریۀ "جنبش" نوشته بود، تهدید به مرگ شده است. آقای حاج‌سیدجوادی این مقاله را در پاسخ به تصویر ناقص و نادرستی که تلویزیون از آیت‌اللّه کاشانی به دست داده بود، نوشت:
"وقتی من [حاج‌سیدجوادی] به برنامۀ تجلیل از کاشانی در تلویزیون اعتراض کردم و نوشتم تلویزیون انقلاب حق ندارد از کسی تجلیل کند که با آگاهی کامل و صرفاً به خاطر خودخواهی و جاه‌طلبی و وسوسۀ اطرافیان، نهضت ملی ایران و دکتر مصدق را به شاه و دربار و امپریالیسم انگلیس فروخت، با تلفن مرا تهدید به مرگ کردند. این تهدید مرا نگران نکرد به دلایل زیادی که نیازی به گفتن ندارد و ساده‌ترین آن این است که گفتن حقیقت، شیرین‌تر از زندگی است و ما مسؤولیم و متعهّد که نگذاریم دروغ بر وجدان جامعه چیره شود. دامن انقلاب باید به هر قیمت پاک بماند. اگر بنا بود که تسلیم زور و دروغ شویم، دروغگوها و شیادان و چاپلوسان و دزدان دودمان پهلوی را به عنوان قهرمانان انقلاب قبول می‌کردیم و یا فرهنگ دروغ و شیّادگی را به اسم تمدن بزرگ و انقلاب سفید پذیرا می‌شدیم و هرگز مردم به چنین حماسه‌ای از شهادت و فضیلت، بساط دروغ و شیّادی را در هم نمی‌چیدند. خدمت و خیانت هرگز نمی‌تواند و نباید در هم مخلوط شود و با زور تهدید نمی‌توان به جای اخلاق انقلابی فاشیزم کور را نشاند. به این جهت است که ما بر سر پیمان و عهد خود همچنان ایستاده‌ایم و نخواهیم گذاشت قیافه‌های لک‌زده و سکّه‌های قلب از هر طبقه و گروهی در هر لباس و عقیده از صافی قضاوت و داوری عادلانۀ تاریخ به یاری زور و تهدید و دروغ ردّ شوند و به صورت قهرمان به نسل‌های جوان ما معرفی گردند؛ و تعجّب ما از کسانی نیست که همچون سیستانی‌سعدی می‌خواهند به روز روشن به راه انقلاب دستبرد بزنند، حیرت ما از افراد و گروه‌هایی است که با چشم باز ساکت و خاموش نگاه می‌کنند. کسانی که اکنون بر سر میراث تاریخی دکتر مصدق ایستاده‌اند و از خزانۀ اعتبار او ارتزاق می کنند چگونه در برابر این چنین ادعاهایی سراپا دروغ ساکت می‌نشینند؟
به هر حال این سکوت چه از سر مصلحت‌گرایی باشد و یا به خاطر سازشکاری و یا به علت احتیاط و محافظه‌کاری برای ما علی‌السویّه است، ما همچنان بر سر بیان حقیقت ایستاده‌ایم زیرا "زندگی جز عقیده و جهاد نیست". اگر بنا باشد در زمین خون‌آلود انقلاب خشت اول این چنین با ریاکاری و سازشکاری کج گذاشته شود، رسالت‌ما و سرنوشت ما اینست که این خشت را از جا برکنیم و اگر این تلاش به قیمت زندگی ما تمام شد زهی سعادت، زیرا برای ما گفتن حقیقت و زندگی کردن در حقیقت بسی گواراتر از مردن و یا زندگی در دروغ است و این خود حقیقتی بزرگ است که انقلاب جز حقیقت نیست."
روزنامۀ آیندگان، نهم فروردین ۱۳۵۸، به نقل از فوق‌العادۀ نشریۀ "جنبش"

درگیری فیزیکی غلامحسین محسنی اژه‌ای نماینده وقت قوه قضاییه و عیسی سحرخیز نماینده مدیران مسئوول در هیات نظارت بر مطبوعات

در کمیتۀ نظارت بر مطبوعات نمایندۀ قضایی آقای آیت‌اللّه محسنی اژه‌ای به آقای عیسی سحرخیز، که به اتهام مطبوعاتی در کمیته حاضر شده بود، حمله کرد و او را گاز گرفته زخمی نمود. چنانکه پزشکی قانونی وجود ضرب و جرح و گاز گرفتگی در بدن آقای سحرخیز را تأیید نموده به او ۱۵ روز استراحت داد.

جایزۀ علی خامنه‌ای "ولیّ فقیه" به قاضی سعید مرتضوی متهم به قتل زهرا کاظمی و کشتن چند نفر از دستگیرشدگان تظاهرات علیه تقلب انتخاباتی سال ۸۸

به دستور علی خامنه‌ای "ولیّ فقیه" قاضی سعید مرتضوی که اتهامات کشتن زهرا کاظمی و کشته شدن چند نفر از دستگیرشدگان تظاهرات علیه تقلب انتخاباتی سال ۸۸ را به گردن داشت، از آیت‌اللّه شاهرودی رئیس قوّه قضائیه جایزه‌ای به عنوان "مدیر نمونه در دستگاه قضایی" دریافت داشت و شاهرودی دلیل این مطلب را "تلاش مرتضوی برای توسعه و اعتدال قضایی" نامید.

استفاده از مطالب این سایت آزاد است.